جدول جو
جدول جو

معنی سالم هند - جستجوی لغت در جدول جو

سالم هند
(لِ)
شهری است از ایالت هند (جمهوری مدرس) دارای 59000 تن سکنه است. تجارت آن مهم و قابل اهمیت است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سالمند
تصویر سالمند
سال دار، سال دیده، کلان سال، سال خورده
فرهنگ فارسی عمید
(اَ لَ مِ هَِ)
پرشادرای ولد مهتاب رای قوم کایتهه. پدرش مدتی منشی دفتر خانه گورنری کلکته بود. این ابیات ازوست:
شب که از شوخی مژگان تو افسانه زدند
نشتری در رگ خواب من دیوانه زدند.
تنها ندارد ابروش، شمشیر عریان در بغل
صد خنجر خونریز دل بگرفته مژگان در بغل.
(از تذکرۀ روز روشن ص 69)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
کلانسال. مسن. بزاد برآمده. بزرگ سال
لغت نامه دهخدا
تصویری از سالمند
تصویر سالمند
کهنسال، مسن، بزرگسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالمند
تصویر سالمند
((مَ))
پیر، سالخورده
فرهنگ فارسی معین
صفت پیر، جاافتاده، زال، سالخورده، سالدیده، کلان سال، کهنسال، مسن، معمر
متضاد: جوان
فرهنگ واژه مترادف متضاد